English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5622 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
yellow jack U پرچم قرنطینه کشتی
pratique U جوازپاک بودن کشتی از نظربهداشتی و قرنطینه
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
holds U انبار کشتی
hold U انبار کشتی
in the hold U در انبار کشتی
hold captain U متصدی انبار کشتی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
stowage U حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
boat train U [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
jettisons U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettison U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
voyage charter U اجاره دربست کشتی برای سفری مشخص
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
jetsam U کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
jetsam U کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
langrage U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langridge U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
revenue cutter U کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
caged storage U قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
time charter U اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
flat U پل کشتی
board U کشتی
afloat U در کشتی
argo U کشتی
hulk U کشتی
ships U کشتی
wrestling U کشتی
collier U کشتی
hulks U کشتی
flattest U پل کشتی
carinae U کشتی
carina U کشتی
aft U در پس کشتی
foreship U سر کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
ship کشتی
on board a ship U در کشتی
puppis U کشتی دم
decked U پل کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
catch U کشتی کج
ark U کشتی
vessels U کشتی
decks U پل کشتی
bottom U کشتی
ship haven U یک کش کشتی
by water U با کشتی
boarded U کشتی
bottoms U کشتی
deck U پل کشتی
on the sea U در کشتی
vessel U کشتی
bilge U اب ته کشتی
on shipboard U در کشتی
on the water U در کشتی
ice breaker U کشتی یخ شکن
strand U به گل نشستن کشتی
kelson or keelson U سقف ته کشتی
wreck U کشتی شکستگی
wrecking U کشتی شکستگی
kedge U تغییرجهت کشتی
icebreaker U کشتی یخ شکن
skippering U ناخدای کشتی
sister ship U کشتی خواهر
castway U کشتی شکسته
skippers U ناخدای کشتی
caulker U درزگیر کشتی
towboat U کشتی یدک کش
drillship کشتی حفاری
catch as catch can U کشتی ازاد
keel U تیر ته کشتی
topsldes U بادخوربدنه کشتی
singlisticker U کشتی یک دگله
large ship U کشتی بزرگ
lading U بار کشتی
sister ship U کشتی همسان
keel shaped U شبیه ته کشتی
shipboard U صحنه کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
hull U لاشه کشتی
cargo boat U کشتی باری
hull U بدنه کشتی
cargo liner U کشتی باری
cargo ship U کشتی باری
shipper U مسافر کشتی
ship's master U افسرارشد کشتی
skipper U ناخدای کشتی
shipload U بار کشتی
shipboard U کنار کشتی
shipboard U پهلوی کشتی
to take ship U با کشتی بردن
shipmaster U رئیس کشتی
shipowner U صاحب کشتی
cargo boat U کشتی بارکش
shipowner U مالک کشتی
shipper U محموله کشتی
hulls U لاشه کشتی
jerque U بازرسی کشتی
ship handling U مانور با کشتی
shipwright U کشتی ساز
berthed U خوابگاه کشتی
imbark U در کشتی گذاشتن
ship building U کشتی سازی
carrying vessel U کشتی باربری
caboose U اشپزخانه کشتی
carina U کشتی حمال
ship safety U سلامت کشتی
shipside U کنار کشتی
ship propeller U پروانه کشتی
tugging U کشتی یدک کش
ship papers U اسناد کشتی
hulls U بدنه کشتی
inboard U داخل کشتی
skippered U ناخدای کشتی
steamship U کشتی بخار
deck plan U افق پل کشتی
ferry boat U کشتی گذاره
deck seamanship U ملوان پل کشتی
exs U تحویل از کشتی
the enemy U کشتی دشمن
tonnage U فرفیت کشتی
tender ship U کشتی تدارکاتی
adversary U حریف کشتی
deck plan U صفحه پل کشتی
deck gang U ملوان پل کشتی
wrestling U کشتی گیری
steamship U کشتی بخاری
fire ship U کشتی اتش زن
deadman U مهاربند کشتی
the rudder of a ship U سکان کشتی
the roll of a ship U غلت کشتی
bulkhead U تیغه در کشتی
dredgers U کشتی لایروب
dredger U کشتی لایروب
bosun U افسر کشتی
tricks U فن و بندهای کشتی
bosuns U افسر کشتی
land U به گل نشستن کشتی
stranding U به گل نشستن کشتی
fob U تحویل کشتی
adversaries U حریف کشتی
tanker U کشتی نفت کش
bulkheads U تیغه در کشتی
bo's'n U افسر کشتی
tugs U کشتی یدک کش
tugged U کشتی یدک کش
tug U کشتی یدک کش
bos'n U افسر کشتی
tankers U کشتی نفت کش
doutful category U کشتی مشکوک
hermaphrodite brig U کشتی دو دگله
coal whipper U زغال کش کشتی
cockswain U پیشکارکارکنان کشتی
combatant vessel U کشتی جنگی
commercial marine U کشتی تجاری
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com